آدم های عجیب

ساخت وبلاگ
یه ولع پیدا کردم، وقتی کتابی رو شروع میکنم فقط به تموم کردنش فکر میکنم. به جای اینکه خود کتابو بخونم و لذت ببرم فقط به تموم کردنش فکر میکنم.خیلی جاها خود کتاب رو هم نمیفهمم، نمیدونم این چه دردیه به جونم افتاده.الان که داشتم تند و تند کتاب خشم و هیاهو رو میخوندم و نصفشم فقط روخوانی میکردم یهو با خودم گفتم فکر کن این آخرین کتابیه که توی زندگیت قراره بخونی. میخوای اینجوری تمومش کنی؟!اصلا از این رویه خوشم نمیاد، هیچ لذتی از کتابام نمیبرم. آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1402 ساعت: 3:01

امروز کتاب هزار خورشید تابان رو تموم کردم.موقع خوندن کتاب، مدام به این سوالات فکر میکردم که بین تمام موجوداتی که خدا جفت آفریده هیچکدوم مثل ما بین دو جنسیتشون اختلاف نیست!اینقدر یکی اون یکی رو زجر نمیده که مایی که قدرت تفکر داریم میکنیم.چه تفاوتی، چه چیزی دیدیم که فکر کردیم یکی آدم کمتریه چرا برامون هضم نمیشه که هردو آدمیم و فقط این سیستم طبیعته که باید جفت میبودیم؟خیلی از زمانی نگذشته که مردها، زن هارو یه جنس اضافی و پایینتر از خودشون میدیدن و خیلی جاها هنوزم هست.چرا نمیتونیم به هم به چشم یک آدم نگاه کنیم نه یک جنسیت دیگه؟جدا از جنسیت چی باعث میشه اینجوری همنوع خودمونو سلاخی کنیم؟ به خودمون حق بدیم یک نفر رو چون مثل ما فکر نمیکنه، به دنیا نیومده، نژادش فرق داره و عبادت نمیکنه به بدترین شکل بکشیم؟توی وجود مایی که تفکر میکنیم چی هست که انقدر وضعمون از بقیه موجودات بدتره؟ آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 17:35

چقددرررر کتاب «ریگ روان» منو نمیگیره و رو اعصابمه!

فعلا که صفحه 35 ام و نمیخوام زود نظر بدم ولی ازون کتاباس که آدم میگه چرا شروع کردم

ناراحتم که دارم زود راجع بهش نظر میدم و امیدوارم که پشیمون بشم


آدم های عجیب...
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 17:35

معمولا فکر کردن برای آدم حال خوب نمیاره

ولی با این حال از فکر نکردن بهتر نیس؟

پشیمونی نداره اگه توی فکرات گم شدی یا دیدی توی مبدا حالت بهتر بوده

هرچیزی از درجا زدن بهتره


آدم های عجیب...
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 220 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 10:52

صدا کن مرا صدای تو خوب استصدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می رویددر ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترمبیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ استو تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم آن وقتمیان دو دیدار قسمت کنیمبیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیمبیا زودتر چیزها را ببینیمببین عقرباک های فواره در صفحه ساعت حوضزمان را به گردی بدل می کنندبیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی امبیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را مرا گرم کنصدا کن مرا آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 90 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 10:52

من هيچگاه صبر کافي براي شنيدن نظرات ديگران ندارم، چون مطمئن هستم که فقط چيزي که در جاي ديگري شنيده اند را تکرار ميکنند يا عقايدي که در کودکي به خوردشان داده شده است را نشخوار ميکنند. ببينيد، هرکس حق دارد نظرات خودش را داشته باشد و من هرگز جلوي کسي که عقيده اي را اظهار ميکند را نميگيرم، ولي آيا شما ميتوانيد مطمئن باشيد که آن عقيده متعلق به خودش است؟ من نميتوانم. آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 9:58

آری، اینگونه اند مردمی که حق دانستن و قضاوت کردن، این حیاتی ترین حقوق خویش را، به دیگران واگذار می کنند و راهشان را نه با تکیه بر آگاهی و شناخت، بل بر اساس اعتماد یکپارچه به رهبران می پیمایند و تسلیم اراده ی  کسانی می شوند که مصالح ایشان، چه بسا، همیشه با مصالح و آرمان های توده یکی نباشد.امروز، چشم به حرکت رهبری می دورزند که روزگاری، به دلیلی، کسب حیثیتی کرده است -شاید کاذب- وبه راه او می روند، و فردا، به دلیلی دیگر، روی از او می گردانند و به جبهه ی دیگری نقل مکان می کنند؛ و در همه حال، ساده لوحانه  و معصومانه آلت فعل اند و بر انگیخته شده به دست کسانی که منافع شان، رشد آگاهی توده ها را ایجاب نمی کند.و تا آن هنگام که راهبران و پیشگامان، مظهر ارادهی آگاه توده ها نباشند، و تا توده ها، سوای شعور تاریخی شان، خود به مرحله ی تحلیل عینی لحظه به لحظه حوادث نرسند، فریب خوردن، و به بیراهه کشانده شدن، و تن به تقدیر آوارگی و درماندگی سپردن، برای توده ها، امریست نه چندان غریب و بعید.آنها که نمی جویند و نمی پرسند و نمی شناسند، خیل کوران را مانند، دلبسته ی بن عصای بینایی؛ و وای اگر آن بینا به راه خویشتن برود نه راهی که کوران را آرزوست؛ و وای اگر آن به ظاهر بینا، خود در معنا کوری باشد که بن عصای بیگانه یی را گرفته باشد...و تا روزگار چنین است، خوب یا بد، ستاره حکومت خواهد کرد. آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 9:58

به تو فکر می کنممثل مومنی که به ایمانِ باد و به تکلیف بیدبه تو فکر می کنممثل مسافر به راهمثل علف به ابرمثل شکوفه به صبح ومثل واژه به شعربه تو فکر می کنممثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشتبه تو فکر می کنم مثل کوچه به روز مثل نوشتن به نی  مثل خدا به کافر خویش ومثل زندان به زندگیبه تو فکر می کنممثل برهنگی به لمس و تن به شست و شوبه تو فکر می کنممثل کلید به قفل مثل قصه به کودک مثل پری به چشمه و پسین به پروانهبه تو فکر می کنممثل آسمان به ستاره و ستاره به شب به تو فکر می کنم مثل اَبونواس به میمثل نقطه به خط مثل حروف الفباء به عین مثل حروف الفباء به شینمثل حروف الفباء به قافهمین!هر چه گفتمانگار انتظارِ آسان رسیدن به همین سه حرف ِ آخر بود.✍ سید علی صالحی آدم های عجیب...ادامه مطلب
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 9:58

دنیا یه حس بدی داره بدون تو

چشمای خوش رنگت که همیشه افسوس میخوردم بمن ارث ندادی جلوی چشممه

اشک توی چشمات یادم نمیره الهی بمیرم که انقدر دلت گرفته بود

یه بابابزرگ معرکه بودی همیشه

باورش خیلی سخته

آدم های عجیب...
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 6:11

آقاجون، منم اینجایم تو کجایی؟!

دیگه کی بهم بگه منم اینجایم! کی بگه زخرا!

چقدر دوس داشتی وقتی همه باهم میومدیم، چقدر ناراحت میشدی وقتی همه باهم میرفتیم. یادته؟

ولی جمع بودیم و تو نبودی جات بخدا خیلی خالی بود.

آدم های عجیب...
ما را در سایت آدم های عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zemzemekon بازدید : 130 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 6:11